دیوار
دنیایی که در آن شعر نیست،حتما چیزی کم دارد..
درباره وبلاگ


دیوار چیست؟ آیابه جزدو پنجره روبه روی هم اما بی منظره؟



<-PollName->

<-PollItems->

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 7
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 242
بازدید ماه : 418
بازدید کل : 142888
تعداد مطالب : 59
تعداد نظرات : 36
تعداد آنلاین : 1

ابزار رایگان وبلاگ

نويسندگان
عاطفه

آخرین مطالب
<-PostTitle->


 


لابه لای برگ های آن چنار
کودکی
زنگ تابستان
آغاز می‌شد
قاصدک با باد می آمد .
شور بودن
رنگ تابستان زیبا را
شاهپرک بر شاخه می پاشید
بی جهت هر سو پریدن
خنکای باد را
بر خیسی گردن
چشیدن
با دویدن
بر دوچرخه
در سراشیبی بی قصد
بی تلاش
طول کوچه می گذشت از ما.
کوچه های خاطراتم کودکی می‌کرد
با ما.
دست ها بر چشم
رو به دیوار
تا صد
تا هزارو شصت
شانزده
تا بسیار
هر کسی در کوشه ای پنهان
کوچه آرام
آرام
جستجویی شاد،آسان
ناگهان
هیاهوهای ما.
ناگهان
طوفان
باد را هم برد
قاصدک را
کوچه های یاد ها را
کودکی
مرد.
دیگر اما
دیگری می خواست
هر دیگری.
جستجوی که در آن
صد
بسیار نبود
آه
طوفان
آن چنار پیر یاد ها را خورد
آه
تهران
در دهان خاک
در غم مرگ چناران
لحظه ها با کودکان مرده اش
مرد.


کیکاوس یاکیده

 

صفحه قبل 1 2 3 4 صفحه بعد