دیوار
دنیایی که در آن شعر نیست،حتما چیزی کم دارد..
درباره وبلاگ


دیوار چیست؟ آیابه جزدو پنجره روبه روی هم اما بی منظره؟



<-PollName->

<-PollItems->

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 6
بازدید دیروز : 8
بازدید هفته : 241
بازدید ماه : 417
بازدید کل : 142887
تعداد مطالب : 59
تعداد نظرات : 36
تعداد آنلاین : 1

ابزار رایگان وبلاگ

نويسندگان
عاطفه

آخرین مطالب
<-PostTitle->


 

این پست فقط برای تیم ملی وبس....

 

   



ادامه مطلب ...
 
سه شنبه 6 خرداد 1393برچسب:والاپیامدار,سیاوش کسرایی,مبعث پیامبر, :: 15:9 :: نويسنده : عاطفه

مبعث پیامبر مبارک....

والا پیامدار !

  محمد !

گفتی که یک دیار

هرگز به ظلم و جور نمیماند استوار

آنگاه

تمثیل وار کشیدی

 عبای وحدت

بر سر پاکان روزگار ..

در تنگ پر تبرک آن نازنین عبا

دیرینه ای محمد !

جاهت بیش و کم

آزاده را که تیغ کشیده است بر ستم !؟

                                       سیاووش کسرایی

 
دو شنبه 28 ارديبهشت 1393برچسب:روز جهانی ریاضی,ریاضی, :: 18:28 :: نويسنده : عاطفه

روز جهانی ریاضی مبارک.....

 

 
شنبه 13 ارديبهشت 1393برچسب:روزمعلم,, :: 1:51 :: نويسنده : عاطفه

با آمدنت، هیچ تخته سیاهی، دیگر سیاه نبود ...

وقتی نور در دست می گرفتی و روشنایی دانش را منتشر میکردی .

خود را سوختی و ما را ساختی.

از لوح کلاس تا لوح وجود،

 روسپیدی مان را از تو داریم.

 
چهار شنبه 10 ارديبهشت 1393برچسب:فاضل نظری,شاخه گلی بر مزار,, :: 18:54 :: نويسنده : عاطفه

 

از باغ مي برند چراغاني ات کنند

 

تا کاج جشن هاي زمستاني ات کنند

 

پوشانده اند صبح تو را ” ابرهاي تار“

 

تنها به اين بهانه که باراني ات کنند

  

يوسف به اين رها شدن از چاه دل مبند

 

اين بار مي برند که زنداني ات کنند

 

اي گل گمان مکن به شب جشن مي روي

 

شايد به خاک مرده اي ارزاني ات کنند

 

يک نقطه بيش بين رحيم و رجيم نيست

 

از نقطه اي بترس که شيطاني ات کنند

 

آب طلب نکرده هميشه مراد نيست

 

گاهي بهانه ايست که قرباني ات کنند

فاضل نظری

 
دو شنبه 25 فروردين 1393برچسب:, :: 19:25 :: نويسنده : عاطفه

حال همه‌ ما خوب است،ملالی نیست جز گم شدنِ گاه به گاهِ خیالی دور

که مردم به آن شادمانیِ بی‌سبب می‌گویند

با این همه عمری اگر باقی بود

طوری از کنارِ زندگی می‌گذرم

که نه زانویِ آهویِ بی‌جفت بلرزد و

نه این دلِ ناماندگارِ بی‌درمان

تا یادم نرفته است بنویسم

حوالیِ خوابهای ما سالِ پربارانی بود

می‌دانم همیشه حیاط آنجا پر از هوای تازه‌ بازنیامدن است،اما تو لااقل

حتی هر وهله،گاهی

هر از گاهی

ببین انعکاس تبسم رؤیا شبیه شمایل شقایق نیست

راستی خبرت بدهم خواب دیده‌ام خانه ای خریده‌ام

بی‌پرده، بی‌پنجره، بی‌در، بی‌دیوار ... هی بخند

بی‌پرده بگویمت: چیزی نمانده است

فردا را به فال نیک خواهم گرفت

دارد همین لحظه یک فوج کبوتر سپید

  از فرازِ کوچه ما می‌گذرد

  باد بوی نامهای کسان من می‌دهد

یادت می‌آید رفته بودی خبر از آرامش آسمان بیاوری؟

  نامه‌ام باید کوتاه باشد

ساده باشد

  بی حرفی از ابهام و آینه

از نو برایت می‌نویسم

حال همه‌ ما خوب است اما تو باور نکن!

 

"سیدعلی صالحی"

 

 
دو شنبه 18 فروردين 1393برچسب:شعری زیبا, :: 20:48 :: نويسنده : عاطفه

 
یک شنبه 10 فروردين 1393برچسب:شعر زیبا در رادیو7,رادیو7, :: 13:36 :: نويسنده : عاطفه

چشمانم را باز کنم من حتی به دیدن رویای تو عادت کرده ام

قصه بسیار سادس

تو ،

وقتی میخندی دنیا شکوفه باران میشود از سر ریز شکوفه های خنده ات

بهار میشود

چه در بیداری

چه در رویا

حرف من این است....

حرف من این است....

هوا را از من بگیر خنده ات را نه

هوا را از من بگیر

رویایت را نه

که رویای با تو بودن

روزی واقعی میشود

روزی شبیه امروز

روزی شبیه فردا

روزی درست

شبیه همین روز های ما

آخ...

دوباره ساعت زنگ خورد

دوباره چشمم باز شد

دوباره تو محو شدی

رادیو 7

 

 
جمعه 8 فروردين 1393برچسب:شعری زیبا از سهراب سپهری, :: 16:1 :: نويسنده : عاطفه

 
چهار شنبه 6 فروردين 1393برچسب:ماه من غصه چرا آسمان را بنگر, :: 13:30 :: نويسنده : عاطفه
 

ماه من غصه چرا؟

 آسمان را بنگر ،که هنوز ،بعد صدها شب و روز 

 مثل ان روز نخست

 گرم و آبی و پر از مهر ،به ما می خندد!

 یا زمینی را که دلش از سردی شب های خزان

 نه شکست و نه گرفت!

 بلکه از عاطفه لبریز شد و

 نفسی از سر امید کشید 

 و در آغاز بهار ،دشتی از یاس سپید 

 زیر پاهامان ریخت،

 تا بگوید که هنوز ،پر امنیت احساس خداست!

 ماه من،غصه چرا؟! 

 تو مرا داری و من هر شب و روز،

 ارزویم ،همه خوشبختی توست!   

  ماه من !دل به غم دادن و از یاس سخن هاگفتن 

 کار آنهایی نیست ،که خدا را دارند…

 ماه من !غم و اندوه ،اگر هم روزی ،مثل باران بارید

 یا دل شیشه ای ات ،از لب پنجره عشق ،زمین خورد و شکست،

 با نگاهت به خدا ،چتر شادی وا کن

 و بگو با دل خود ،که خدا هست،خدا هست!

 او همانی است که در تارترین لحظه شب،راه نورانی امیدنشانم میداد

 او همانی است که هر لحظه دلش می خواهد ،همه زندگی ام ،غرق شادی باشد…

 ماه من! غصه اگر هست، بگو تا باشد !

 معنی خوشبختی ،

 بودن اندوه است…!

 این همه غصه و غم ،این همه شادی و شور 

 چه بخواهی و چه نه !میوه یک باغند

 همه را با هم و با عشق بچیین

 ولی از یاد مبر:

 پشت هر کوه بلند ،سبزه زاری است پر یاد خدا 

 و در آن باز کسی می خواند

 که خدا هست،خدا هست

 وچرا غصه؟!چرا؟

 

و اینک:

هدیه نوروزی من..........

هدیه نوروزی ام را در ادامه مطلب بخوانید..........

سال نو بر شما مبارک........

سالی پر از سلامتی و موفقیت رو براتون آرزو دارم

و امیدوارم به تمووم آرزو های کوچیک وبزرگتون در این سال برسید



ادامه مطلب ...
 
سه شنبه 27 اسفند 1392برچسب:, :: 21:11 :: نويسنده : عاطفه

امروز تولدمه.....

امروز19مین صفحه از تقویم زندگیم ورق خورد و وارد 20مین صفحه ی خودش شد.

کاش بتونم این صفحه ی جدید رو خوب پر کنم.

خیلی دنبال متن وجمله گشتم تا بزارم اما خب انگار نمیشه 19سال زندگی رو در قالب متن خلاصه کرد .

در حد یک کلمه بگم که خدارو شکر که زنده و سالمم....

خداروشکر که به اندازه19 سال تجربه کسب کردم ..

خداروشکر که وارد ایستگاه جدیدی از زندگیم شدم...

خدارو صد هزار مرتبه شکر......

یا علی...

منتظر عیدی نوروزی من هم باشید؛ضرر نمیکنید

 
جمعه 23 اسفند 1392برچسب:, :: 20:33 :: نويسنده : عاطفه

عیدی نوروزی من در راه است...

 

 

منتظر عیدی نوروزی من باشید....

 
یک شنبه 18 اسفند 1392برچسب:شعر بهاری فریدون مشیری,شعر بهاری,بهار, :: 19:1 :: نويسنده : عاطفه


بهار بهار چه اسم آشنایی صدات میاد اما خودت کجایی؟

بوی خوش بهار میآید.............


بوی گل نرگس؟
- نه،
که بوی خوش عيد است!
شو پنجره بگشا،
که نسيم است و نويد است.
رو خار غم از دل بکن، ای دوست،
که نوروز
هنگام درخشيدن گلهای اميد است.
بر لالهء از برف برون آمده بنگر،
چون روی تو، کز بوسه من سرخ و سپيد است.
با نقل و نبيدم نبود کار، که امروز
روی تو مرا عيد و لبت نقل و نبيد است.
گر با دل خونين، لب خندان بپسندی
با من بزن اين جام، که ايام، سعيد است!


فريدون مشيری